یوهوووووو!
پنج شنبه 29 اسفند 1398
2:0
حرفی برای گفتن باقی نمی ماند .... -ــ-
دقیقا من دازایم و آتسوشی کسیه که ادعا داره ! جرعت داری مسابقه خستگی بدیم؟
من که تسلیم شدم خیلی وقته... ولی مردن که... درس ما رو میکشه دازای جان دیگه ما خیلی وقته که مردیم
فقط اون آکوتاگاوا ! مواظب باش جزو 3 نفر نباشی!
خانوم معلم تیز تر از این حرفاست ها! به نظرم خودتو تغییر بدی بهتره ها
حالا یه دوتا طنز ساخت خودم
آتسوشی:آفرین کوچولو اینو بکن تو دهنت خوشمزس ها!
چویا:برو بابا تو از همه کوچیک تری که اه اه!
دازای:آمم یاممممم گشنمه وایی چه قیافش قشنگه لابد خوشمزس میخوامش مامان!
آکوتاگاوا:اه اه چه بدمزه به نظر میاد چه بو گندی میده اه اه!
آتسوشی:اوه اوه آقا ی آکوتاگاوا شما هیچی نگو دازای بیا فرار کنیم!
اعلام خطر اعلام خطر! آتسوشی تو راحت بشین !دازای همین حالا فرار کنننننن!کونیکیدا اومد!
راستی از ک*و*ن*ش چه خبر؟!سلامته خوبه خوشه؟!
خب دیگه پایان بای بای
نظرات شما عزیزان:
این چیه؟
خدایا منو بکش اون عکس اولیه دیگه چیه؟
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
منو یکی بیاد ببره
پاسخ:برای یا خدا حرفی باقی نمی ماند جوکه خدانکنه ـ جوکه یه بار گفتما ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ باز هم حرفی باقی نمی ماند الان خودم میبرمت ولی کجا؟حواست باشه چون تاکسی نیستم دارم لطف میکنم پول 2 برابر میگیرما!

دازای اوسنوایت شود:)
پاسخ:منظورت snow white هستش؟ اگه اونه همون شده!
آخرین ویرایش: